- گران گردیدن
- سنگین شدن ثقیل شدن، یا گران گردیدن خواب. خواب سنگین عارض شدن: آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد خواب در وقت سحر گاه گران میگردد. (صائب) یا گران گردیدن سر. تکبر فروختن، سرمست شدن: گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل وقت آن آمد کز باد گران گردد سر. (فرخی)، زیاد شدن قیمت افزون شدن بها
معنی گران گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وادار بدیدن کردن، منتظر شدن، مشوش شدن پریشان شدن
تلافی شدن (خسارت و مانند آن)، جوش خوردن استخوان شکسته
گشاد شدن فراخ گشتن
بسته شدن، باز شدن (اضداد)
حرارت یافتن گرم شدن، مشغول شدن به پرداختن به: چو بشنید ماهوی بی آب و شرم برآن آسیابان سرش گشت گرم... یا گرم گشتن دل بکسی. بوی امیدوار شدن قوی دل گشتن بدو: دل پهلوانان بدو گرم گشت سر طوس نوذر بی آزرم گشت
چرخ زدن دور زدن: چونکه گردی گرد سرگشته شوی خانه را گردنده بینی وان توی. (عطار)